گنجشکک اشی مشی

ساخت وبلاگ

 

یه وقتایی دلم میخواد مثل بچه کوچیکا بهونه بگیرم... با اطرافیانم لج کنم... بلند بلند بزنم زیر گریه... جیغ بزنم و پاهامو بکوبم زمین... دقیقا مثل بچه کوچیکا...

یوقتایی با خودم میگم کاشکی میشد از دنیای "آدم بزرگا" دور شد و من هنوز بهشون میگم آدم بزرگا چون دوست ندارم وارد دنیایی شم که باید یه عالمه قانون و ماده تبصره بلد باشی که تو هر شرایطی به کار بگیریشون...

من دلم قهر و آشتی لحظه ای میخواد نه چشم و هم چشمیای بلند مدت که کینه رو سرمایه ی قلبمون میکنه...

من دلم یه شوکولات میخواد که با خوردنش انگشتام موچ شن...

من دلم اون جورابای تور توری و اون لباسای دامنی رو میخواد...

دلم میخواد مامانم موهامو برام دو گوشی ببنده و اگه وقت شد با هم بریم تو باغچه و من چاله بکنم و اون گل بکاره...

من دلم میخواد مثل بچه کوچولوآ بمونم...

راستش من از همون بچگی از کفش پاشنه بلند و لباسای آدم بزرگا خیلی هم خوشم نمیومد

من همیشه دلم میخواست اتاقم یه پنجره داشته باشه که رو به کوچه باز بشه...

همیشه دلم میخواست یه گنجشک سربی بشم...

ولی حیف که اتاق من پنجره نداشت...

از نظر شما......
ما را در سایت از نظر شما... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : elasha بازدید : 57 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 9:49